هشتمین خورشید ولایت امام رضا (ع) | دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است/تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟
میلا نبی اکرم (ص) مبارک برچسبها: تبریک میلاد پیامبر, [ دو شنبه 9 بهمن 1391 ] [ 23:6 ] [ مهران ] [ مرو یکی از چهار شهر قدیمی خراسان بزرگ است که به همراه شهرهای نیشابور، بلخ و هرات، قدمتی بسیار کهن داشته اما به نسبت دیگر شهرهای ذکر شده، ناشناخته باقیمانده است. از اینرو در این گزارش سعی خواهد شد خوانندگان محترم با این شهر تاریخی که زمانی میزبان قدوم پربرکت حضرت رضا (ع) بوده است، بیشتر آشنا شوند. [ 26 آذر 1391 ] [ 15:48 ] [ مهران ] [
آهو از کجا فهمید باید از تو یاری خواست؟ از پناه تو باید سایه ای بهاری خواست؟ آهو از کجا فهمید با تو میشود آرام با نگاه تو آهو پیش پای تو شد رام تو به مهربان بودن شهره در زمین بودی مهربان فراوان بود مهربانترین بودی می دهی نجات از مرگ آهوی فراری را می کنی جدا از او ترس و بیقراری را [ 26 آذر 1391 ] [ 15:48 ] [ مهران ] [ شيخ طبرسى (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل می كند كه: [ 26 آذر 1391 ] [ 15:48 ] [ مهران ] [
قالَ امام رضا ( ع ):
قالَ امام رضا ( ع ):
قالَ امام رضا (ع):
قالَ امام رضا (ع):
قالَ امام رضا (ع):
قالَ امام رضا (ع):
[ 12 آذر 1391 ] [ 6:36 ] [ مهران ] [ از راه دوری مولا جان به پابوست اومدم لایق نبودم اما با هزار امید اومدم همچو کبوتر دور حرم پر میزنم بس که تو خوبی فقط به تو سر میزنم مولا،آقا ،بیا که خسته شدم مولا،آقا،ببین شکسته شدم دل غریبم مولا جان بهونه میگیرد به شوق عطر کوی تو ترانه میگیرد رضا رضا جان تویی همه هستی من رضا رضا جان تویی می ومستی من تو اسم اعظم تو قبله دل یا رضا پناه عالم تو حل مشکل یا رض مولا، آقا،بیا که خسته شدم مولا،آقا،ببین شکسته شدم دلم به لطف و کرمت صفا میگیره هر مریضی تو حرمت شفا میگیره مریضم و دوا میخوام به جان زهرا از تو آقا شفا میخوام به جان زهرا آقام آقام آقام آقام رضا رضا توی خلوت دلم فقط خودت خونه داری کنج این خونه بیا ببین یه دیوونه داری هر کیم یا هر چیم از راه دوری اومدم نکنه ردم کنی بگی برم ، بگی برم میزنم صدا از هر سو یا رضا ضامن آهو یا رضا ای گل خوشبو
[ 12 آذر 1391 ] [ 6:36 ] [ مهران ] [
سراسر مدت سی و پنج سال امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) با حوادث و فراز و نشیبهای سیاسی آمیخته بود. بیشتر زندگانی ایشان در زندانهای هارون الرشید سپری شد. امام رضا)علیه السلام) در تمامی مدتی که امام کاظم (علیه السلام) زندانی بودند دستیار و پشتوانه استوار پدر در حوادث سیاسی فرهنگی بودند. شریک غم ها و رنج های پدرشان بودند هرگز در برابر قدرت طلبان هوس باز، خودشان را تسلیم نکردند. ایشان راه پدر را ادامه دادند و مردم را به شدت از یاری رساندن و کمک به خلفای طاغوتی دور می کردند. چون امام کاظم علیه السلام بیشترعمرشریف شان درزندان ها سپری شد، امام رضا علیه السلام به عنوان فرزند ارشد مسئوول نگهداری خانواده ایشان بودند ، ایشان دراین مدت طوری ازخانواده شان مراقبت کردند ،که اجازه ندادند کسی به آنها بی احترامی کند، نهایت احترام را به آنها می گذاشتند وخطرات دشمنان را ازآنان دور می کردند. علاقه حضرت به خانواده شان درمحبتی که به امام جواد علیه السلام داشتند نیز قابل ملاحظه است .قبل از تولد امام جواد علیه السلام فردی به امام رضا علیه السلام می گوید شما کودکان را دوست دارید پس از خداوند بخواهید که پسری به شما عطا کند . حضرت فرمودند : خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من می شود هنگامی که ابا جعفر علیه السلام متولد شدند ، حضرت درطول شب گهواره ایشان را حرکت می دادند وبا او بازی می کردند. امام فرزند شان را آن قدر دوست می داشتند که شب را نمی خوابیدند وگهواره امام جواد علیه السلام را حرکت می دادند. به ایشان عرض شد آیا مردم با پسرانشان چنین رفتار می کنند؟ حضرت فرمودند :این پسرمانند عامه مردم نیست به دنیا آمدن و رشد نمودن او مانند ولادت پدران پاکش است.1 رفتارامام با فرزندشان امام جواد علیه السلام آن قدر محبت آمیز وتوام با احترام بود که ایشان را به نام صدا نمی زدند بلکه بیشتر با کنیه مورد خطاب قرارش می دادند. به عنوان مثال می فرمودند :« ابوجعفر برای من نوشته است و من برای ابوجعفر نوشتم. »2 به این ترتیب می خواست ایشان را احترام وتمجید کنند. نمونه دیگر علاقه و وابستگی امام رضا علیه السلام ، محبتی بودکه به حضرت معصومه ( علیه السلام)داشتند.
[ 12 آذر 1391 ] [ 6:36 ] [ مهران ] [ نشانه موی پیامبر
مردى از نوادگان انصار خدمت امام رضا(ع) رسید. جعبهاى نقرهاى رنگ به امام داد و گفت : «آقا! هدیهاى برایتان آوردهام که مانند آن را هیچ کس نیاورده است». بعد در جعبه را باز کرد و چند رشته مو از آن بیرون آورد و گفت: «این هفت رشته مو از پیامبر اکرم(ص) است. که از اجدادم به من رسیده است». حضرت رضا(ع) دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا کردند و فرمود: «فقط این چهار رشته، از موهاى پیامبر است». مرد با تعجب و کمى دلخورى به امام نگاه کرد و چیزى نگفت. امام که فهمید مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روى آتش گرفت. هر سه رشته سوخت، اما به محض این که چهار رشته موى پیامبر(ص) روى آتش قرار گرفت شروع به درخشیدن کرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن کرد.
شربت گوارا راوى: ابو هاشم جعفرى به سخنان امام گوش مىدادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بیش تر مىکرد. تشنگى تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حیاى حضور امام، مانع از آن شد که صحبتشان را قطع کنم و آب بخواهم. در هیمن موقع امام کلامش را قطع کرد و فرمودند: ـ «کمى آب بیاورید !» خادم امام ظرفى آب آورد و به دست ایشان داد. امام، براى این که من، بدون خجالت،آب بخورم، اول خودشان مقدارى از آب را نوشیدند وبعد ظرف را به طرف من دراز کردند. من هم ظرف آب را گرفتم و نوشیدم. نه! نمىشد. اصلا نمىتوانستم تحمل کنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابى تشنگىام را از بین ببرد. تازه، بعد از یک بار آب خوردن درست نبود که دوباره تقاضاى آب کنم. این بار هم امام نگاهى به چهرهام کردند و حرفش را نیمه تمام گذاشت: «کمى آرد و شکر و آب بیاورید.» وقتى خادم براى امام رضا(ع) آرد و شکر و آب آورد، امام آرد را در آب ریخت و مقدارى هم شکر روى آن پاشید. امام برایم شربت درست کرده بود. نمىدانم از شرم بود یا از خوشحالى که تشکر را فراموش کردم. شاید در آن لحظه خودم را هم فراموش کرده بودم. با کلام امام رضا(ع) ناخود آگاه دستم به طرف ظرف شربت دراز کردم. ـشربت گوارایى است. بنوش ابوهاشم!… بنوش که تشنگىات را از بین مىبرد.
صحبت گنجشک با امام رضا(ع)
راوى: سلیمان (یکى از اصحاب امام رضا(ع) حضرت رضا(ع) در بیرون شهر، باغى داشتند. گاهگاهى براى استراحت به باغ مىرفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکى هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته مىشد و صداهایى گنگ و نا مفهوم از گنجشک به گوش مىرسید. انگار با جیک جیک خود، چیزى مىگفت. امام علیه السلام حرکت کردند و رو به من فرمودند: «ـ سلیمان!… این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمى به جوجههایش حمله کرده است. زودباش به آنها کمک کن!. .. با شنیدن حرف امام ـ در حالى که تعجب کرده بودم ـ بلند شدم و چوب بلندى را بر داشتم . آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پلههاى لب ایوان برخورد کرد و چیزى نمانده بود که پرت شوم… با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه مىگوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم… آیا این کافى نیست؟!»
[ 12 آذر 1391 ] [ 6:36 ] [ مهران ] [ [ 12 آذر 1391 ] [ 6:36 ] [ مهران ] [
![]()
اين صحن در سمت حرم مطهر و مقابل خيابان امام رضا ع واقع است و بيش از ۸۳۰۰ مترمربع وسعت دارد آرامگاه شیخ بهایی بین این صحن و صحن آزادی قرار دارد.
صحن آزادی
اين صحن كه مشرق حرم مطهر واقعطول آن 85 و عرض آن 54 متر است . اين صحن داراي چهار ايواناست . مشهورترين آتها ايوان كه متصل به حرم مي باشد. و در زمان ناصر الدين شاه قاجار طلاكوب شده است.
صحن نقارخانهدر شبانه روز دو نوبت يكي نزديك طلوع و ديگري نزديك غروب آفتابدر روي سر در شرقي صحن انقلاب (عتيق ) در محل مخصوصيبهنام نقاره خانه كه براي اين كار ساخته شده است ،نقاره نواختهمي شود.
براي انجام اين كار 11 نفر به نوبت انجام وظيفه مي كنند كه به آنها« عمله شكوه » مي گويند . نواختن نقاره كه به جهت آگاهي ازنزديك شدن پايان وقت نماز است به وسيل « طبل »و« كرنا » انجاممي شود و در طول سال جز دو ماه محرم و صفر و ساير ايامسوگواري همه روز نقاره نواخته مي شود . طبلها ذكري ندارند وفقط به عنوان «كوس شادمانه » و همنواز از شروع تا خاتمهباكرناها نواخته مي شوند . در صورتي كه كرناها ذكري دارند كه درسه دست يا سه نوبت با دميدن به صدا در مي آيند و ذكر آنها كهسينه به سينه نقل شده است چنين مي باشد :
دست اول : « سرنواز » كرنا را به طرف گنبد حضرت به عنوان سلاممي گيرد و چنين مي دمد « سلطان دين و عقبي علي بن موسيالرضا » پس نوازان كه تعداد آنها چهارنفر مي باشد جواب مي دهند« امام رضا » سرنواز مجددا با سر كرنا به طرف گنبد حضرت اشارهمي كند و چنين مي نوازد « امام رضا » پس نوازان جواب دستدوم :كرناي سرنواز ذكر مي كند « مولي ، مولي ، مولي علي بنموسي الرضا » پس نوازان جواب مي دهند « رضا جان » . سرنوازسر كرنا را به طرف گنبد حضرت مي گيرد و ذكر مي كند « يا امامغريب يا امام رضا » دست سوم :كرناي سرنواز ذكر مي كند »دوران دوران امام رضاست ) در اين موقع طبلها به عنوان شاديطبلهاي خود را به صدا در مي آورند ،اين طبل به « كوس شادمانه »معروف است . مجددا سرنواز كرنا مي كند « دوران دوران امامرضاست دادرس بيچارگان ». پس نوازان پاسخ مي دهند « اي دادرس درماندگان » موقعي كه پس نوازان مي خواهند كرناي خود رابرزمين بگذارند سرنواز مي گويد : « فرياد رس» اين صحن كه درمشرق حرم مطهر واقع شده از بناهاي زمان « فتحعلي شاه »قاجار مي باشد . طول آن 85 و عرض آن 54متر است . اين صحنداراي چهارايوان است . مشهورترين آنها ايوان طلاست كه متصل بهحرم مي باشد ،و در زمان « ناصرالدين شاه قاجار» طلاكاري شده است. [ 12 آذر 1391 ] [ 6:36 ] [ مهران ] [ ![]() [ 5 آذر 1391 ] [ 13:18 ] [ مهران ] [ ![]() [ 5 آذر 1391 ] [ 13:18 ] [ مهران ] [ "آدمی نمیتواند از گردابهای گرفتاری با پیمان شکنی رهایی یابد،واز چنگال عقوبت رهایی ندارد کسی که با حیله به ستمگری میپردازد" امام رضا(ع)
[ 5 آذر 1391 ] [ 13:18 ] [ مهران ] [ <<من فرج عن مؤمن فرج الله عن قلبه یوم القیمه>> (هرکس اندوه و مشکلی را از مؤمنی برطرف نماید خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد)امام رضا(ع)
[ 5 آذر 1391 ] [ 13:18 ] [ مهران ] [ |